کد مطلب:124734 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:180

فرجام زیاد
زیاد هفتاد تن از شیعیان علی را در مسجد احضار كرده بود كه گردن بزند. در حالی كه بر بالای منبر آنان را تهدید به قتل می نمود برخی ازآنان به خواب می روند به آنها گفته می شود در دمادم اعدام هستید چگونه خواب شما را ربوده است. یكی از آنها پاسخ می دهد از این ستون تا آن ستون فرج است. من در خواب دیدم مردی سیاه چهره وارد مسجد شد از او پرسیدم كجا می روی گفت به سراغ این جبار (زیاد) زیاد در هنگام سخنرانی ناگهان انگشت خود را گرفت و دردی بر وی عارض شد كه او را به قصر حكومتی بردند و در آنجا درگذشت. [1] زیاد مصداق بارز این حقیقت بود كه همواره از خدای سبحان درخواست می شود كه: لاتسلط علینا من لا یرحمنا.


[1] يعقوبي، ج 2، ص 147.